
سینما، بهعنوان آیینه جامعه و ابزاری بیبدیل در شکلدهی به هویت فرهنگی، در ایران با آرمانهای بلند اما چالشهای ساختاری روبهروست. بهرغم تأکید بر سینمای ملی-انقلابی، ضعف در شفافیت دادهها، تحلیلهای ناکافی و مدیریت سلیقهای، مانع تحقق این آرمانها شده است. الگوهای جهانی مانند هالیوود نشان میدهند موفقیت درگرو نظاممندسازی، برنامهریزی کلان و بهرهگیری از دادههاست. این نوشتار میکوشد با بررسی ضرورتهای تحول دادهمحور، راهکارهای عملیاتی برای گذار از آمارهای توصیفی به مدیریت اثربخش را تبیین کند.