امدادگری که تا مرز شهادت رفت

«همه چیز در یک لحظه تیره و تار شد، بچه‌ها می‌گفتند اسکندری شهید شد و دیگر اسماعیل را نداریم. دو ساعت بعد از پایان حمله من را در حالی در محوطه پیدا کردند که موج انفجار به گوشه‌ای پرتم کرده بود. نمی‌دانید دشمن بی‌رحم چگونه ما را می‌کوبید. فقط آمده بود هیچ‌کس را زنده نگذارد.»