
رکنا: چشمم دنبال مادرم بود… الله اکبر! او ، آن زن آرام و بیادعا، شیرزنی شده بود که به استقبال همه مهمانان همسر شهیدش میرفت و همه را آرام میکرد. مرا که دید باز هم آراممم کرد: مهدی! باباتون عاشق شهادت بود. باباتون به آرزوش رسید. شهید که گریه نداره…
رکنا: چشمم دنبال مادرم بود… الله اکبر! او ، آن زن آرام و بیادعا، شیرزنی شده بود که به استقبال همه مهمانان همسر شهیدش میرفت و همه را آرام میکرد. مرا که دید باز هم آراممم کرد: مهدی! باباتون عاشق شهادت بود. باباتون به آرزوش رسید. شهید که گریه نداره…